در میان صداهایی که سالها نغمه عشق و ارادت به خاندان پیامبر (ص) را در گوش جان مردم زمزمه کردهاند، نام یدالله بهتاش جایگاهی ویژه دارد؛ مداحی پیشکسوت که بیش از شش دهه از عمر خود را در مسیر ستایشگری اهلبیت (ع) گذرانده و محاسنش را در این دستگاه سپید کرده است. او که متولد 1329 در روستای علییک از توابع سبزوار است، از تعزیهخوانی و روضهخوانی نوجوانی تا مجالس پرشور امروز، همواره کوشیده مداحی را با نکات آموزنده، آیات قرآن و احادیث اهلبیت همراه سازد. در بخش اول این گفتگو، بهتاش از خاطرات آغازین خدمتش در این راه، تجربههای پیش و پس از انقلاب، دغدغههایش درباره توازن شادی و عزا در مجالس، مسئولیت مداحان نسبت به مظلومان جهان و ضرورت تکریم پیرغلامان سخن میگوید.
*کسانی که در جریان ستایشگری اهلبیت حضور دارند، حضرت عالی را به خوبی میشناسند. اما احتمالاً افرادی باشند که شما را نشناسند بر همین اساس ابتدا خواهش میکنم خودتان را به صورت اجمالی معرفی کنید و از ورودتان به عرصه مداحی و ستایشگری اهلبیت (ع) برایمان بفرمائید:
من نیز فرصت را مغتنم میشمارم و از این دعوت صمیمانه تشکر میکنم. آرزو دارم در همین زمانی که در اختیار داریم، سخنانی بر زبان جاری شود که برای مخاطبان سودمند باشد. پیش از معرفی خودم، مایل هستم از آیهای که قرائت کردید بهره بگیرم. امام صادق (ع) فرمودهاند: هرگاه قصد آغاز کاری را دارید خواه افتتاح مغازه، شروع یک تجارت، یا هر فعالیت دیگری و از نتیجه آن نگران هستید، این آیه قرآن را تلاوت کنید که آرامشبخش است: رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَاناً نَصِیراً؛ مضمون این آیه آن است که از خداوند بخواهیم در هر کار با صداقت وارد شویم، با صداقت بیرون آییم و از او یاری بطلبیم تا آن کار بهدرستی و با موفقیت انجام شود.
توفیق داشتم که شش سال، در محضر مقام معظم رهبری بهعنوان مداح پیش از منبری زیارت عاشورا و دعای توسل قرائت کنم. همچنین تجربه روضهخوانی در خارج از کشور، از جمله در ژنو سوئیس، رم ایتالیا و هاید پارک لندن را داشتهام؛. به شوخی میگویم که روزی صادراتی بودیم، اما امروز تاریخ مصرفمان گذشته است!
بنده، یدالله بهتاش، مداح اهلبیت (ع)، متولد سال 1329 در روستای علییک از توابع سبزوار هستم. در خانوادهای کشاورز چشم به جهان گشودم. مادری بزرگوار داشتم که محبت اهلبیت (ع) را از همان کودکی در دل ما نشاند و پدری که به تعزیهخوانی اشتغال داشت. نخستین حضورم در عرصه مداحی از تعزیهخوانی آغاز شد. بهخوبی به یاد دارم که در آن سالها، نقش فرزندان اهلبیت (ع) را برای اجرا به من میسپردند.
به یاد دارم که در خانه، مادر متکایی مقابل من میگذاشت و میگفت: مادر، تو بخوان. سپس گریه میکرد. میدانستم که گریهاش واقعی نیست، بلکه برای تشویق ما اشک میریخت. از همان حدود ده یا دوازده سالگی، روضهخوانی را آغاز کردم.
*چه سنی بودید که به تهران آمدید؟
در سال 1342 به تهران آمدیم. آن زمان، دانشآموز کلاس پنجم دبستان بودم. ایام محرم در هیئتها میخواندم و بهدلیل سن کم، توجه بسیاری را جلب میکردم. کمکم به روضههای خانگی دعوت میشدم؛ مجالسی که بسیار پربرکت بودند و هنوز هم توصیه میکنم این مجالس خانگی را زنده نگه دارند.
پس از آن، با خانوادهای روحانی وصلت کردم. پدر همسرم، مرحوم آیتالله سید محمدمهدی میرشریفی گلپایگانی، مردی با اخلاقی بسیار نیکو بودند. مقدمات زبان عربی را نزد ایشان فراگرفتم و بسیاری از ویژگیهای اخلاقی خود را از ایشان آموختم. این ازدواج، برکات معنوی فراوانی برای من به همراه داشت.
سبک مداحی من همواره اینگونه بوده است که علاوه بر خواندن، نکتهای مفید از اهلبیت (ع) بیان کنم؛ حدیثی یا آیهای از قرآن کریم تلاوت کنم. در سالهای گذشته این نکات را مطالعه، یادداشت و بعدها برخی از آنها را منتشر کردهام. خدا را شکر، تاکنون چهل عنوان کتاب از من به چاپ رسیده است.
در مکانهای مختلف، از جمله دانشگاه امام صادق (ع)، بهعنوان معلم و نه صرفاً مداح، مورد تجلیل قرار گرفتهام. درباره چهارده معصوم (ع) بهطور جداگانه کتاب نوشتهام و سابقه تدریس در هیئت رزمندگان و خانه مداحان را دارم.
توفیق داشتم که شش سال، در محضر مقام معظم رهبری بهعنوان مداح پیش از منبری زیارت عاشورا و دعای توسل قرائت کنم. همچنین تجربه روضهخوانی در خارج از کشور، از جمله در ژنو سوئیس، رم ایتالیا و هاید پارک لندن را داشتهام؛. به شوخی میگویم که روزی صادراتی بودیم، اما امروز تاریخ مصرفمان گذشته است! [می خندد]. اکنون بیشتر بهعنوان سخنران دعوت میشوم. همواره سعی کردهام مداحی را با شعرهای اخلاقی و مطالب آموزنده همراه کنم و توسل را محور کار قرار دهم.
* در این چهل عنوان کتابی که از شما چاپ شده و عمدتاً در حوزه اهلبیت (ع) است، شاخصترین آنها از نظر خودتان کدام کتاب است و چه ویژگیای دارد؟
به باور خودم، در این روزگار که بسیاری از مردم دیگر چندان به مطالعه کتاب نمیپردازند و شرایط نیز چندان برای کتابخوانی مهیا نیست، با این حال، آثار متعددی را تألیف کردهام. یکی از مجموعههای مهم من، آثاری است که درباره چهارده معصوم (ع) بهصورت تکتک نوشتهام. حضرت پیامبر اکرم (ص) را نیز جداگانه و بهتفصیل مورد بررسی قرار دادهام. همه این آثار در حوزه اهلبیت (ع) جای میگیرند.
شاخصترین اثرم کتاب روایت کربلا است که حتی در کلاسهای مداحی نیز تدریس میشود. همچنین کتاب حدیث اهلبیت که یک منتهی الامال فشرده است. برخی منبریها به من گفتهاند این کتاب دم دستی و همیشه روی منبر همراهشان است؛ وقتی درباره پیامبر اکرم (ص) روضه میخوانند، ابتدا بیوگرافی کوتاه را بیان کرده، سپس معجزات و کرامات مستند ایشان را نقل میکنند و با شیوهای مناسب، به روضه پیامبر پیوند میزنند و روایات را تا زمان حضرت ولیعصر (عج) ادامه میدهند.
دو کتابی که خودم علاقه خاصی به آنها دارم، روایت کربلا و حدیث اهلبیت هستند. اثر دیگری نیز با عنوان احادیث اهلبیت دارم که شامل حدود 800 حدیث است؛ احادیثی که خودم در منابر خوانده و کارایی و تأثیرشان را تجربه کردهام.
*آیا در مورد روایات و… اجازاتی از علما گرفته اید؟
یاد و خاطره مرحوم آیتالله حائری، پیشنماز مسجد ارک، همیشه در دل من زنده است؛ ایشان به من اجازه روایی دادند. آن بزرگوار سلسله روایت خود را از پدر و ایشان نیز از مرحوم شیخ عباس قمی اخذ کرده بودند. بنده نیز از ایشان این اجازه شریف را دریافت کردم و احادیث را با استناد به این اجازه، به علما و مردم ارائه کردهام.
کتاب دیگری به نام صحیفه رستگاری دارم که چندین بار تجربه و چاپ شده است. اما بیشترین چاپ، مربوط به روایت کربلا است که تاکنون 14 بار تجدید چاپ شده است. همچنین کتاب نماز شب تاکنون بیش از 40 هزار نسخه از آن منتشر شده است.
*فرض کنید، حاجآقا، فردی که 40 سال در بازار فعالیت کرده است از او میپرسند: شما که چهار دهه در بازار بودید، چه نتیجه و دستاوردی داشتید؟ یا کسی که 40 سال در عرصه مدیریت و کارگزاری نظام فعالیت کرده است؛ پرسیده میشود حاصل این سالها چیست؟ شما که محاسن خود را در دستگاه اهلبیت (ع) سپید کردهاید؛ نه در بازار بودهاید و نه در ساختار اجرایی کشور. حال، اگر امروز یک جوان نزد شما بیاید و بگوید: شما عمرتان را صرف خدمت به خانه اهلبیت کردید؛ نتیجهاش چه بود؟ چه اندوختهای به دست آوردهاید؟ اهلبیت به شما چه عطا کردهاند؟ و شما بخواهید بدون شعار، پاسخی شفاف و قانعکننده بدهید، چه میفرمایید؟
واقعیت این است که با یک جمله کوتاه نمیتوان به این پرسش پاسخ داد. اگر کسی از من چنین سؤالی بپرسد، باید در دو بعد مادی و معنوی پاسخ بدهم.
از نظر مادی، الحمدلله محتاج کسی نیستم و زندگی ام طبق دعای پیامبر اکرم (ص) که برای دوستانشان انجام دادند و فرمودند خدایا، هم به من و هم به کسانی که مرا دوست دارند، به اندازه کفاف عطا کن تا محتاج دیگران نباشیم و همراه با عفت و پاکدامنی گذران زندگی کنیم؛ میگذرد. الحمدالله امروز، به اندازه کفاف داریم و نیازی به کسی نداریم. البته اگر در کارهای دیگر هم بودم، با فعالیتهایی که داشتم، زندگیمان به همین گونه میگذشت.
اما از نظر معنوی، گاهی با خود فکر میکنم که پیامبران (ع) گاهی با التماس میخواستند فقط یک یا دو نفر به سخنانشان گوش دهند، در حالی که من توفیق پیدا کردهام در جمعهای مختلف، در محیطهای دانشگاهی، و حتی در بیت رهبری که شخص اول مملکت حضور دارد، دعوت شوم.
من چه کسی هستم؟ یک مداح اهلبیت (ع)؛ اما امروز این افتخار را دارم که از بالاترین مقام کشور تا عموم مردم، مستمع و مخاطب دارم. چنین آبرویی را کجا میتوانستم به دست بیاورم؟ آیا اگر میخواستم وزیر، وکیل یا رئیسجمهور شوم، چنین جایگاهی مییافتم؟ خیر؛ این شأن و حرمت را جز در خانه اهلبیت نمیتوان یافت. امید که در این عرصه خلوص هم داشته باشیم تا در آخرت نیز اهل بیت (ع) دستگیر ما باشند.
*یعنی به جوانان و نوجوانان توصیه میکنید در این راه بیایند؟
قطعاً به آن جوانی که این سوال را بپرسد میگویم: اگر دنیا میخواهی و اگر آخرت میخواهی، بیا اینجا؛ اما این مسیر شرط دارد. وقتی اهلبیت به انسان آبرو میدهند، مسئولیتآور است. باید زندگی را چنان پیش برد که وقتی به هفتاد سالگی میرسیم و از دوازدهسالگی در این مسیر بودهایم، بتوانیم تا پایان آن را حفظ کنیم.
همیشه میگویم: اللهم اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْر؛ خدایا آخر و عاقبت ما را ختم به خیر کن. این مسیر آسان نیست و انسان باید بسیاری از اصول را رعایت کند. خدا باید کمک کند، زیرا برخی در میانه راه دچار انحراف میشوند. الحمدلله تا امروز لطف الهی شامل حالمان بوده و امیدواریم تا پایان نیز چنین باشد.
*شما هم فضای مجالس اهلبیت (ع) را پیش از انقلاب تجربه کردهاید و هم بعد از انقلاب. طبیعی است که این دو دوره از نظر کمی و کیفی تفاوتهای فراوانی دارند؛ امروز مجالس اهلبیت با استقبال گسترده مردم روبهروست و جمعیتهای عظیمی در مصلاها، مساجد و تکایا حضور پیدا میکنند. به نظر شما، هیئتها امروز همچنان کارایی گذشته خود را در سازندگی و رشد مردم حفظ کردهاند؟ برخی معتقدند که در گذشته روضهخوان میآمد، مردم گریه میکردند و اثر معنوی میگرفتند، اما امروز بیشتر برای هیاهو و شلوغی میآیند. دیدگاه شما چیست؟
آن زمان، جمعیتها محدودتر و خاصتر بودند؛ زیرا دستگاههای ارتباط جمعی و تبلیغات گسترده وجود نداشت. مجالس در فضای کوچک و خانگی و متناسب با شرایط زمان اداره میشد. مداحان آن دوره شاید تحصیلات رسمی بالایی نداشتند، اما بسیار فهمیده و آشنا به انتخاب اشعار فاخر بودند.
امروز انصاف نیست بگوییم این مجالس بیاثر شدهاند؛ برعکس، اثرگذاریشان نسبت به گذشته بیشتر و شعاع تأثیرشان وسیعتر شده است. در گذشته روضه فقط در همان خانه یا هیئت شنیده میشد و خارج از آنجا نفوذی نداشت، اما امروز با رسانهها و فضای مجازی، مجالس و مداحیها در سطح وسیعی منتشر میشوند.
سطح علمی مداحان نیز رشد چشمگیری داشته است؛ بسیاری از آنها تحصیلکرده هستند. البته انتظار میرود کسی که وارد این عرصه میشود، آداب آن را بیاموزد. همانطور که هر اداره یا نهادی خط قرمزهایی دارد، مداحی هم شئونات خاص خود را دارد.
*برای بهبود وضعیت چه باید کرد؟
بهعنوان یک پیرغلام اهلبیت، دغدغه دارم و تاکید میکنم ما مداحان باید حسابشدهتر عمل کنیم؛ اشعار فاخر و دارای محتوای قوی از حیث مضمون و سبک را انتخاب کنیم و از مطالب سطحی یا صرفاً مطابق سلیقه لحظهای مستمع پرهیز کنیم. اگر این مجالس پرجمعیت چه عزاداری و چه شادی اهلبیت با مدیریت و انتخاب درست اشعار و محتوا برگزار شوند، اثرات مثبتشان در جامعه چند برابر خواهد شد. انتظار این است که برگزاری این همه مراسم در محرم و رمضان، نتایج ملموسی همچون کاهش گناه، تقویت فضائل یا گسترش فرهنگ خدمت و مهربانی را که در پیادهروی اربعین میبینیم، در داخل کشور نیز ایجاد کند.
یک نکته مهم را باید جدی گرفت همانطور که روضههای اهل بیت را در مجالس زنده میکنیم باید عمل به سیره اهل بیت را نیز در جامعه زنده کنیم اگر این سیره در جامعه جاری نشود، کار ناقص است. اشک و سینهزنی بهتنهایی کافی نیست، باید اثرش در رفتارها ظهور و بروز یابد.
گاهی دیدهام در هیئتی، دو برادر به دلیل اختلاف ارث با هم قهرند، اما هر دو زیارت عاشورا میخوانند و میگویند سلم لمن سالمکم حرب لمن حاربکم! پیامبر اکرم (ص) فرمود: اگر دو مسلمان با هم قهر باشند و سه روز آشتی نکنند و در این حال از دنیا بروند، مسلمان از دنیا نرفتهاند. امام صادق (ع) نیز فرمودند: اگر دو شیعه بر سر مسائل مالی اختلاف دارند، از مال اهلبیت بدهید و مشکلشان را حل کنید.
امروز هم میبینیم که دو هیئت در یک محله برای امام حسین (ع) سینه میزنند، اما با هم مهربان نیستند؛ درحالیکه قرآن درباره پیامبر (ص) میگوید: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ؛ باید در برابر دشمنان سرسخت و در میان خودمان مهربان باشیم، ولی متأسفانه گاهی برعکس عمل میشود.
البته همه چنین نیستند و شکر خدا افراد زیادی در همین هیئتها هستند که با انقلاب و نظام همراهند. بااینحال باید این دغدغهها را گاهی صریح بیان کرد. به یاد داشته باشیم فرمایش پیامبر (ص): ان الله رحیم یحب الرحیم؛ خدای مهربان، هر انسان مهربان را دوست دارد. بیایید با هم مهربان باشیم و مردم را به مهربانی دعوت کنیم.
مناسبتسازیهای غیرضروری نباید جای شادی ریشهدار و اصیل را بگیرد
پیرغلام اهل بیت(ع) گفت: یکی از مشکلات، مناسبتسازیهای غیرضروری است.گاهی پیش از محرم مناسبتهایی مانند غدیر داریم، اما آنها را کمرنگ برگزار میکنیم؛ حتی قبل از رسیدن غدیر، سیاهپوشی میشود.
*پیشتر نقدهایی به مداحان و ستایشگران داشتید. اگر اهلبیت (ع) مظهر کامل هم رحمت و هم حماسه بودهاند، چرا در آئینهای مذهبی ما بعد مهربانی، امید و نشاط کمتر بازنمایی میشود و بیشتر بر سوگ و مصائب تأکید میگردد؟ آیا این کمتوجهی به جنبههای شاد زندگانی ائمه (ع) باعث نشده تصویر ناتمام و یکبعدی از سیره آنان در ذهن مردم شکل بگیرد؟
این نکتهای که مطرح کردید درست است و ذهن مرا به مسئله دیگری هم برد. یکی از مشکلات، همین مناسبتسازیهای غیرضروری است. گاهی پیش از محرم مناسبتهای بزرگی مانند غدیر داریم، اما آنها را کمرنگ برگزار میکنیم؛ حتی قبل از رسیدن غدیر، سیاهپوشی آغاز میشود. این نمونهای از افراط و تفریط و سلیقهای عمل کردن در برگزاری مراسم است.
مسئولیت این وضعیت را نمیتوان فقط به گردن یک نفر یا گروه گذاشت. در کلاسهای آموزشی مداحان و ستایشگران باید این نکات منتقل شوند، اما گاهی چنین تذکراتی داده نمیشود. اشعار فاخر وجود دارد، اما انتخاب شعر به عهده مداح است و باید با دقت انجام شود؛ حتی میتوان از اشعار بزرگان ادبیات همچون سعدی و صائب استفاده کرد. افراط و تفریط نباید باشد. امام رضا (ع) فرمودهاند: در شادی ما شاد باشید. خود اهلبیت سفارش کردهاند که در شادی آنان شادی کنیم، ولی متأسفانه گاه در روز تولد پیامبر (ص) باز هم به مصائب اشاره میشود.
البته شادی اهلبیت معنای عمیقتری دارد؛ یک بعد آن، نشان دادن نشاط و سرور در ایام ولادت و اعیاد ایشان است و بعد دیگر، انجام اعمالی است که موجب رضایت و خوشحالی واقعی اهل بیت (ع) شود. شادی واقعی زمانی است که ما با کارهایی مثل رعایت حجاب، دیدار خویشاوند بیمار، آشتی با فردی که با او قهر هستیم یا کمک به نیازمند، دل اهلبیت را شاد کنیم.
روایت زیبایی از داوود رقی هست که خدمت امام صادق (ع) رسید و حضرت فرمودند: کاری کردی که من بسیار خوشحال شدم. او پرسید چه کاری؟ حضرت توضیح دادند که در مسیر زیارت، به دیدار یکی از پسرعموهایت که وضع مالی خوبی نداشت و چندان اهل دیانت نبود، رفتی و خداحافظی کردی؛ همین رفتار ما را خوشحال کرد.
یکی دیگر از مشکلات، مناسبتسازیهای مصنوعی است. برای برخی از اولاد اهلبیت که حتی تاریخ ولادت یا شهادتشان قطعی نیست، مراسمی ایجاد میکنیم؛ مانند روز تولد حضرت علیاصغر (ع) یا تعیین هفته محسنیه. اینها نباید جای شادیهای اصیل و ریشهدار را بگیرند.
شادیهای ظاهری مثل چراغانی و نصب پرچم اگر با رفتار و اخلاق مورد رضایت اهلبیت همراه نباشد، بیثمر است. شاعر چه زیبا گفته است:
پسر فاطمه شرمنده اگر میبینی کوچه آماده شده تا برسی، دلها نه.
یعنی کوچهها آذین شده، ایستگاه صلواتی برپا شده، اما دلها آماده استقبال از امام زمان (عج) نیستند؛ حجاب رعایت نشده و کینهها کنار نرفته است. اینها باید اصلاح شود تا شادی اهلبیت، هم در ظاهر و هم در باطن، حقیقت پیدا کند.
*شما سالها با نوای اهلبیت (ع) دلها را به عاشورا پیوند داده و مجالس عزاداری برپا کردهاید. امروز وضعیت مردم مظلوم غزه دل هر انسان باوجدانی را میآزارد. به نظر شما مداحان در مجالس چگونه میتوانند پیام مردم غزه را منتقل کنند و چه وظیفهای بر عهده دارند؟
سوال بسیار مهمی است. در مجالس مذهبی، وقتی برای مردم غزه یا یمن دعا میکنیم، گاهی برخی میپرسند: آیا آنها شیعه دوازده امامی هستند؟ اینجاست که باید به وصیتنامه امیرالمؤمنین (ع) توجه کنیم که به فرزندانشان فرمودند: کُونَا لِلظَّالِمِ خَصماً وَ لِلمَظْلُومِ عَوْناً؛ یعنی با ظالم دشمن باشید و یاور مظلوم، بیآنکه شرطی از دین و مذهب برای مظلوم بگذارید. حتی اگر ظالمی نام علی (ع) را بر زبان آورد قابل حمایت نیست.
امروز چه کسی مظلومتر از مردم غزه است؟ ماههاست خانههایشان ویران میشود و کودکانشان کشته میشوند. آیا کسی که دم از علی (ع) میزند، میتواند در برابر این صحنهها بیتفاوت بماند؟
اگر توان یاری مالی یا عملی داریم، باید اقدام کنیم؛ اگر نداریم، وظیفه داریم با موضعگیری، دعا و رساندن پیام حق، آنان را همراهی کنیم. باید مشخص باشد در کدام جبهه ایستادهایم.
از دوران جنگ صفین نقل شده است که مردی نزد امیرالمؤمنین (ع) آمد و گفت: ای کاش برادرم اینجا بود، دلش میخواست کنار شما باشد. حضرت پرسیدند: آیا دلش با ما بود؟ گفت: بله. فرمودند: پس او با ماست. سپس فرمودند: الراضی بفعل قوم کالعامل معهم؛ هر کس به عمل قومی رضایت دهد، در کار آنان شریک است؛ چه آن عمل خیر باشد، چه شر.
امروز نیز باید دید در این نزاع طرفدار چه کسی هستیم. نمیتوان برای امام حسین (ع) سینه زد و همزمان حامی ظالم بود. اگر امکان حضور یا کمک مالی نیست، دستکم باید با دعا و بیان مستمر در مجالس، یاد مظلومان زنده بماند.
پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: مَن أَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِأُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمسلِم و نیز: مَن سَمِعَ رَجُلاً یُنادی یا لَلمُسلِمینَ فَلَم یُجِبه فَلَیسَ بِمسلِم؛ یعنی اگر ندای کمک شنیدی خواه مسلمان باشد یا غیرمسلمان و توان یاری داشتی، اما دریغ کردی، مسلمانیات کامل نیست.
امروز مردم غزه فریاد میزنند که آب و نان ندارند و زیر بمباراناند. این واقعیت برای ما تکلیف میآورد. مداحان، بهخصوص آنانکه تریبونهای پرنفوذ دارند و آثارشان در فضای مجازی بازانتشار میشود، وظیفه دارند این پیام را پررنگ کنند.
*آیا به میزان لازم کار انجام شده است؟
باید اعتراف کنیم که گاهی ما هم کمکاری کردهایم. چنین مسائل بزرگی نیازمند حضور فعال، بیان هنرمندانه در قالب شعر و مرثیه، و تذکر مداوم است تا هیئتها و مجالس، پیام همدلی و حمایت از مظلومان را به گوش همگان برسانند.
*پیرغلامان اهلبیت (ع) که به تعبیر شاعر سروهای کهنسال حسینی هستند، جایگاهی ویژه در جامعه دارند و احترام و رسیدگی به آنان ضرورتی انکارناپذیر است. بنیاد دعبل نیز به پیشنهاد مرحوم آقای آهی و با نظر لطف رهبر معظم انقلاب با هدف خدمت به پیشکسوتان و مداحان تأسیس شد. با توجه به آشنایی و ارتباط شما با بنیاد دعبل، خدمات این بنیاد در حوزه پیرغلامان اهلبیت را چگونه ارزیابی میکنید و به نظر شما چه اقداماتی باید انجام شود؟
احترام به پیرغلامان اهلبیت (ع) باید به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود؛ نه فقط در جامعه مداحی، بلکه در ادارات، محلهها و خانوادهها. بزرگان باید گرامی داشته شوند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مَن أَجَلَّ اللهَ أَجَلَّ ذَا الشَّیبَةِ المُسلِم؛ یعنی اگر میخواهید به خدا احترام بگذارید، به سالخورده احترام کنید. در حقیقت، احترام به بزرگتر، احترام به خداست.
جوانترها باید در خانه، محله و جامعه حرمت بزرگترها را نگاه دارند. در برخی کشورها حتی در وسایل نقلیه جایگاه ویژهای برای سالمندان در نظر گرفتهاند. اما گاهی در مساجد یا هیئتها، جوانان پرجنبوجوش مورد گلایه برخی بزرگان قرار میگیرند و از طرف دیگر، جوانان هم وقتی بیاحترامی میبینند، دلزده میشوند. این فاصله باید با فرهنگ احترام و مهربانی از میان برود.
پیامبر (ص) فرمودند: وَقِّرُوا الکَبِیرَ وَ ارْحَمُوا الصَّغِیرَ تَکُونُوا رُفَقائِی فِی الجَنَّة؛ یعنی به بزرگتر احترام کنید و با کوچکتر مهربان باشید تا در بهشت همنشین من شوید. اگر این فرهنگ عملی شود، جامعهای بهتر و نیکوتر خواهیم داشت.
درباره بنیاد دعبل باید بگویم که این مجموعه در راستای تجلیل و حمایت از پیشکسوتان اقدامات خوبی انجام داده است. گرچه خودم هنوز تحت پوشش خدمات این بنیاد قرار نگرفتهام، اما از بسیاری از افراد حمایتشده شنیدهام که غالباً از خدمات رضایت دارند. البته محدودیت بودجه طبیعی است، ولی امید میرود این خدمات ارتقا یابد و دامنه حمایت گستردهتر شود.
پیش از تأسیس این بنیاد، بسیاری از پیرغلامان که عمری حسین حسین گفته بودند و نه بازنشستگی داشتند و نه درآمد ثابت، در دوران بیماری یا سالخوردگی زیر فشار زندگی قرار میگرفتند و حتی گاهی شرمنده خانواده میشدند. امروز به برکت حمایت این بنیاد، بسیاری از آنان از این فشارها رها شدهاند و این کار واقعاً ثواب بزرگ دارد.
پیامبر (ص) فرمودهاند: سر اخاک، یسرک الله؛ هر که دلی را شاد کند، خداوند او را شاد خواهد کرد. هر کمک به این پیشکسوتان بیتردید پاداش الهی دارد.
در نهایت، باید یادآور شد که ارزش کارها به اخلاص است. ممکن است کسی خدمت کند و حتی کسی به او آفرین نگوید، اما خدا میبیند: وَ إِنَّ اللهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ المُحْسِنِین. از همه کسانی که در این مسیر خدمت میکنند، چه آغازگران و چه ادامهدهندگان، صمیمانه دعا میکنم که خداوند بر عمر، عزت و آبروی آنان بیفزاید.
